دنبال کردن خط سیر مفاهیم هرسوره2(سوره احزاب)
دراین یادداشت مفاهیم سوره احزاب را به طور اجمالی بررسی کرده و آیات درسی کتاب مان را در آن مورد دقت بیشتری قرار می دهیم
(جهت اطلاعات بیشتر می توانید به این یادداشت هم مراجعه بفرمایید)
سوره احزاب 33
این سوره در «مدینه»
نازل شده و داراى 73 آیه است
محتواى سوره:
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
سعی شده است که حتی الامکان متن زیر کوتاه تر بوده و حداقل توضیحات لازم
وصرفا جهت بهتر متوجه شدن سیر مباحث مطرح شده در سوره نقل شود . توضیحات
داخل علامت //// /// توسط بنده اضافه شده وجزء متن تفسیر نیست.
مطالب دارای اهمیت بیشتر با رنگ قرمز نوشته شده است.هرچند که توصیه می کنم حتما همه متن را بادقت وحوصله مطالعه کنیم.
این سوره یکى از
پربارترین سوره هاى قرآن مجید است، و مسائل متنوع و بسیار مهمى را در زمینه اصول و
فروع اسلام تعقیب مىکند.
بحثهایى را که در این
سوره آمده است مىتوان به هفت بخش تقسیم کرد:
بخش اول سر آغاز سوره
است که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله را به اطاعت خداوند و ترک تبعیت از
کافران و پیشنهادهاى منافقان دعوت مىکند.
بخش
دوم به پارهاى از خرافات زمان جاهلیت مانند مسأله «ظهار» که آن را وسیله طلاق و
جدائى زن و مرد از هم مىدانستند، و همچنین مسأله پسر خواندگى (تبنّى) اشاره کرده و قلم بطلان بر آنها مىکشد.
بخش سوم که مهمترین بخش
این سوره است مربوط به جنگ احزاب و حوادث تکان دهنده آن، و پیروزى اعجازآمیز
مسلمین بر کفار است.
بخش چهارم مربوط به
همسران پیامبر است که باید در همه چیز الگو و اسوه براى زنان مسلمان باشند.
بخش پنجم به داستان
«زینب» دختر «جحش» که روزى همسر پسر خوانده پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله «زید»
بود و از او جدا شد اشاره مىکند.
بخش ششم از مسأله حجاب
سخن مىگوید و همه زنان با ایمان را به رعایت این دستور اسلامى توصیه مىکند.
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 584
بخش هفتم که آخرین بخش
را تشکیل مىدهد، اشارهاى به مسأله مهم «معاد» دارد، و راه نجات
در آن عرصه عظیم و همچنین مسأله امانت دارى بزرگ انسان یعنى مسأله تعهد و تکلیف و
مسؤولیت او را شرح مىدهد.
========================================================
از آنجا که بخش مهمى از
این سوره به ماجراى «جنگ احزاب» (خندق) مىپردازد این نام براى آن انتخاب شده است.
فضیلت تلاوت سوره:
در
حدیثى از پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله مىخوانیم: «کسى که سوره احزاب را
تلاوت کند و به خانواده خود تعلیم دهد از عذاب قبر در امان خواهد بود».
و
از امام صادق علیه السّلام نقل شده: «کسى که سوره احزاب را بسیار تلاوت کند در
قیامت در جوار پیامبر و خاندان او خواهد بود».
البته
این گونه فضائل و افتخارات براى تلاوتى است که مبدأ اندیشه گردد و اندیشهاى که
افق فکر انسان را چنان روشن سازد که پرتوش در اعمال او ظاهر گردد.
بِسْمِ اللَّهِ
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
...................
(آیه 6) آیه (موضوع 134 ولایت پیامبر برمومنان)-
این آیه به مسأله مهم دیگرى یعنى ابطال نظام «مؤاخات» مىپردازد.
توضیح اینکه: هنگامى که
مسلمانان از مکه به مدینه هجرت کردند و اسلام پیوند و رابطه آنها را با بستگان
مشرکشان که در مکه بودند بکلى برید پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به فرمان الهى،
مسأله عقد اخوت و پیمان برادرى را در میان آنها بر قرار ساخت. به این ترتیب که
میان «مهاجران» و «انصار» (دو به دو) پیمان اخوت و برادرى
منعقد شد، و آنها همچون دو برادر حقیقى از یکدیگر ارث مىبردند، ولى این یک حکم
موقت و مخصوص به این حالت فوقالعاده بود.
آیه نازل شد و «نظام
مؤاخات» را بطوریکه جانشین نسب شود ابطال کرد و حکم ارث و مانند آن را مخصوص
خویشاوندان حقیقى قرار داد.
منتهى در این آیه قبل
از ذکر این نکته، به دو حکم دیگر، یعنى «اولویّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله
نسبت به مؤمنین»، و «بودن زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به منزله مادر» به
عنوان مقدمه، ذکر شده
است.
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 590
مىفرماید:
«پیامبر نسبت به مؤمنان
از خودشان سزاوارتر است» (النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ
أَنْفُسِهِمْ). یعنى، پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله در مسائل اجتماعى و هم
فردى و خصوصى، هم در مسائل مربوط به حکومت، و هم قضاوت و دعوت، از هر انسانى نسبت
به خودش سزاوارتر است، و اراده و خواست او، مقدم بر اراده و خواست وى مىباشد.
البته پیامبر صلّى
اللّه علیه و آله معصوم است و نماینده خدا جز خیر و صلاح جامعه و فرد را در نظر
نمىگیرد.
«و همسران او مادران
آنها [مؤمنان] محسوب مىشوند» (وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ).
البته مادر معنوى و
روحانى، همانگونه که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله پدر روحانى و معنوى امت است.
این ارتباط و پیوند
معنوى، تنها تأثیرش مسأله «حفظ احترام» و «حرمت ازدواج» با زنان پیامبر بود، یعنى
مسلمانان حق داشتند، با دختران پیامبر ازدواج کنند، در حالى که هیچ کس با دختر
مادر خود نمىتواند ازدواج کند، و نیز مسأله محرمیّت و نگاه کردن به همسران پیامبر
براى هیچ کس جز محارم آنها مجاز نبود.
با این که پیامبر صلّى
اللّه علیه و آله به منزله پدر، و همسران او به منزله مادران مؤمنین هستند،
هیچگاه از آنها ارث نمىبرند، چگونه مىتوان انتظار داشت که پسر خواندهها وارث
گردند.
سپس مىافزاید: «و
خویشاوندان نسبت به یکدیگر، از مؤمنان و مهاجران، در آنچه خدا مقرّر داشته است
اولى هستند» (وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِی کِتابِ
اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ).
ولى با این حال براى
این که راه را بکلى به روى مسلمانان نبندد و بتوانند براى دوستان و کسانى که مورد
علاقه آنها هستند چیزى به ارث بگذارند- هر چند از طریق وصیت نسبت به ثلث مال باشد-
در پایان آیه اضافه مىکند: «مگر این
که
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 591
بخواهید نسبت به
دوستانتان نیکى کنید» و سهمى از اموال خود را به آنها بدهید (إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا
إِلى أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً).
و در آخرین جمله براى
تأکید همه احکام گذشته، یا حکم اخیر، مىفرماید:
«این حکم در کتاب (الهى)
نوشته شده است» (کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً).
(آیه 21)(موضوع51-1. الگو بودن پیامبر برای همگان)- نقش مؤمنان راستین در جنگ احزاب: تاکنون از گروههاى مختلف و
برنامههاى آنها در غزوه «احزاب» سخن به میان آمد.س
قرآن مجید در پایان این
سخن از «مؤمنان راستین» و روحیه عالى و پایمردى و استقامت و سایر ویژگیهاى آنان در
این جهاد بزرگ، سخن مىگوید.
و مقدمه این بحث را از
شخص پیامبر اسلام که پیشوا و بزرگ و اسوه آنان بود شروع مىکند، مىگوید: «براى
شما در (زندگى) رسول خدا (و عملکرد او در میدان احزاب) سرمشق نیکویى بود براى آنها
که امید به (رحمت) خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند» (لَقَدْ
کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ
وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ
کَثِیراً).
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 600
بهترین الگو براى شما
نه تنها در این میدان که در تمام زندگى، شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است.
این
ناخداى بزرگ به هنگامى که سفینهاش گرفتار سختترین طوفانها، مىشود کمترین ضعف و
سستى و دستپاچگى به خود راه نمىدهد، او هم ناخداست هم لنگر مطمئن این کشتى، هم
چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.
جمله
«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» مفهومش این است که
براى شما در پیامبر صلّى اللّه علیه و آله تأسى و پیروى خوبى است، مىتوانید با
اقتدا کردن به او خطوط خود را اصلاح و در مسیر «صراط مستقیم» قرار گیرید.
این
نکته نیز قابل توجه است که على علیه السّلام مىفرماید: «هر گاه آتش جنگ، سخت
شعلهور مىشد ما به رسول اللّه پناه مىبردیم و هیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از
او نبود».
(آیه
22)- بعد از ذکر این مقدمه به
بیان حال مؤمنان راستین پرداخته، مىگوید: «هنگامى که مؤمنان، لشکریان احزاب را دیدند (نه تنها تزلزلى
به دل راه ندادند بلکه) گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده فرموده (و
طلایه آن آشکار گشته) و خدا و رسولش راست گفتهاند، و این ماجرا جز بر ایمان و
تسلیم آنها نیفزود» (وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما
وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ
إِلَّا إِیماناً وَ تَسْلِیماً).
این
وعده اشاره به سخنى است که قبلا پیامبر صلّى اللّه علیه و اله گفته بود که به زودى
قبائل عرب و دشمنان مختلف شما دست به دست هم مىدهند و به سراغ شما مىآیند، اما
بدانید سر انجام پیروزى با شماست.
به
آنها گفته شده بود که شما در بوتههاى آزمایش سختى آزموده خواهید شد، و آنها با
مشاهده احزاب متوجه صدق گفتار خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شدند و بر
ایمانشان افزود.
(آیه
23)- این آیه اشاره به گروه خاصى از مؤمنان است که در تأسّى
به
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 601
پیامبر
صلّى اللّه علیه و آله از همه پیشگامتر بودند، و بر سر عهد و پیمانشان با خدا یعنى
فداکارى تا آخرین نفس و آخرین قطره خون ایستادند.
مىفرماید: «در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند
صادقانه ایستادهاند، بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت
نوشیدند) و بعضى دیگر در انتظارند» (مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما
عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ
یَنْتَظِرُ).
«و
هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند» (وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا).
به
عکس منافقان و یا مؤمنان ضعیف الایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف و آن طرف
مىافکند، و هر روز فکر شوم و تازهاى در مغز ناتوان خود مىپروراندند.
آیه
چنان مفهوم وسیعى دارد که تمام مؤمنان راستین را در هر عصر و هر زمان شامل مىشود،
چه آنها که جامه شهادت در راه خدا بر تن پوشیدند و چه آنها که بدون هیچ گونه تزلزل
بر سر عهد و پیمان با خداى خویش ایستادهاند و آماده جهاد و شهادتند.
.............................................................
(آیه
28)-
شأن
نزول:
همسران
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بعد از پارهاى از غزوات که غنائم سرشارى در اختیار
مسلمین قرار گرفت تقاضاهاى مختلفى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در مورد افزایش
نفقه یا لوازم گوناگون زندگى داشتند.
طبق
نقل بعضى از تفاسیر، «ام سلمه» از «پیامبر» صلّى اللّه علیه و آله کنیز خدمتگزارى
تقاضا کرد و «میمونه» حلهاى خواست، و «زینب» بنت جحش پارچه مخصوص یمنى و «حفصه» جامه مصرى، «جویریه» لباس مخصوص خواست، و «سوده» گلیم
خیبرى! خلاصه هر کدام در خواستى نمودند.
پیامبر
صلّى اللّه علیه و آله که مىدانست تسلیم شدن در برابر این گونه درخواستها که
معمولا پایانى ندارد چه عواقبى براى «بیت
نبوت» در بر خواهد داشت، از انجام این خواستهها سر باز زد و یک ماه تمام از آنها
کناره گیرى نمود، تا این که این آیه و سه آیه بعد از آن نازل شد و با لحن قاطع و
در عین حال توأم با رأفت و رحمت به آنها هشدار داد که اگر زندگى پر زرق و برق دنیا
مىخواهید مىتوانید از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله جدا شوید و به هر کجا
مىخواهید بروید، و اگر به خدا و رسول خدا و روز جزا دل بستهاید و به زندگى ساده
و افتخارآمیز خانه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله قانع هستید بمانید و از پاداشهاى
بزرگ پروردگار بر خوردار شوید.
تفسیر:
یا
سعادت جاودان یا زرق و برق دنیا! فراموش نکردهاید که در آیات نخست این سوره
خداوند تاج افتخارى بر سر زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله زده و آنها را به
عنوان «امّ المؤمنین» (مادر مؤمنان) معرفى نموده، بدیهى است همیشه مقامات حساس و
افتخار آفرین، وظائف سنگینى نیز همراه دارد، چگونه زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و
آله مىتوانند ام المؤمنین باشند ولى فکر و قلبشان در گرو زرق و برق دنیا باشد؟
پیامبر
صلّى اللّه علیه و آله پادشاه نیست که حرمسرائى داشته باشد پر زرق و برق، و زنانش
غرق جواهرات گرانقیمت و وسائل تجملاتى
باشند.
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 606
در
این آیه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را مخاطب ساخته، مىگوید: «اى پیامبر! به
همسرانت بگو: اگر شما زندگى دنیا را مىخواهید، و طالب زینت آن هستید، بیایید
هدیهاى به شما دهم، و شما را به طرز نیکویى رها سازم» بىآنکه خصومت و مشاجرهاى در کار باشد (یا أَیُّهَا
النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ
زِینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمِیلًا).
....................
(آیه 32)-
(موضوع145- رعایت عفاف در گفتار با نامحرم)همسران پیامبر باید چنین باشند! در آیات گذشته سخن از موقعیت و
مسؤولیت سنگین همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بود، این موضوع همچنان ادامه
مىیابد و طى آیاتى هفت دستور مهم به همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مىدهد.
نخست در مقدمه کوتاهى
مىفرماید: «اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان معمولى نیستید اگر تقوا پیشه
کنید» (یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنّ.
شما به خاطر انتسابتان
به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داراى موقعیت خاصى هستید که مىتوانید سر مشقى
براى همه زنان باشید، چه در مسیر تقوا و چه در مسیر گناه.
و به دنبال این مقدمه-
که آنان را براى پذیرش مسؤولیتها آماده مىسازد و به آنها شخصیت مىدهد- نخستین
دستور را در زمینه عفت صادر مىکند و مخصوصا به سراغ یک نکته باریک مىرود تا
مسائل دیگر در این رابطه خود به خود روشن گردد، مىفرماید: «پس بگونهاى هوسانگیز
سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند» (فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ
فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ).
بلکه به هنگام سخن
گفتن، جدى و خشک و بطور معمولى سخن بگویید، نه همچون زنان کم شخصیت که سعى دارند
با تعبیرات تحریک کننده که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصى است که افراد شهوتران
را به فکر گناه مىافکند سخن
بگویید.
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 608
در پایان آیه دومین
دستور را این گونه شرح مىدهد: «شما باید به صورت
شایستهاى (که مورد رضاى خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و توأم با حق و عدالت
باشد) سخن بگویید» (وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً.
آیه 33)-(موضوع61- آیه تطهیر) سپس سومین
دستور را که آن نیز در زمینه رعایت عفت است چنین بیان مىکند: «و شما در خانههاى
خود بمانید و همچون جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید» و اندام و وسائل
زینت خود را در معرض تماشاى دیگران قرار ندهید (وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا
تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى).
منظور از «جاهلیّت اولى» همان جاهلیتى
است که مقارن عصر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بوده، و بطورى که در تواریخ آمده
در آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند، و دنباله روسرىهاى خود را به پشت سر
مىانداختند بطورى که گلو و قسمتى از سینه و گردنبند و گوشوارههاى آنها نمایان بود،
و به این ترتیب قرآن همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را از این گونه اعمال
باز مىدارد.
بدون شک این یک حکم عام است، و تکیه
آیات بر زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به عنوان تأکید بیشتر است.
بالاخره دستور چهارم و پنجم و ششم را
به این صورت بیان مىفرماید: شما زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله «نماز را بر
پا دارید، و زکات را بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید» (وَ أَقِمْنَ
الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ).
این دستورات سه گانه نیز نشان مىدهد
که احکام فوق مخصوص به زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نیست، بلکه براى همگان
است هر چند در مورد آنان تأکید بیشترى دارد.
در پایان آیه
مىافزاید: «خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا
شما را پاک سازد» (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ
الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً).
تعبیر به «انّما» که
معمولا براى حصر است، دلیل بر این است که این موهبت ویژه خاندان پیامبر صلّى اللّه
علیه و آله است.
جمله «یرید» اشاره به
اراده تکوینى پروردگار است یعنى معصومان به
خاطر
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 609
تأییدات الهى و اعمال
پاک خویش، چنان هستند که در عین داشتن قدرت و اختیار براى گناه کردن به سراغ گناه
نمىروند.
روایات بسیار زیادى که
در منابع اهل سنت و شیعه وارد شده شمول همه خاندان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله
را نفى مىکند و مىگوید: مخاطب در آیه فوق و منظور از «اهل بیت» منحصرا پنج
نفرند: پیامبر صلّى اللّه علیه و آله، على علیه السّلام، و فاطمه علیها السّلام و
حسن و حسین علیهما السّلام.
(آیه 34)- در این آیه «هفتمین» و آخرین وظیفه همسران پیامبر بیان شده و
هشدارى است به همه آنان براى استفاده کردن از بهترین فرصتى که در اختیار آنان براى
آگاهى بر حقایق اسلام قرار گرفته، مىفرماید: «و آنچه را در خانههاى شما از آیات
خداوند و حکمت و دانش خوانده مىشود، یاد کنید» و خود را در پرتو آن بسازید که
بهترین فرصت را در اختیار دارید (وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ
آیاتِ اللَّهِ وَ الْحِکْمَةِ).
سر انجام در پایان آیه مىفرماید:
«خداوند لطیف و خبیر است» (إِنَّ اللَّهَ کانَ لَطِیفاً خَبِیراً).
آیه 36-(موضوع43- تسلیم بودن در برابر سخن و فرمان پیامبر)
شأن نزول:
این آیه در مورد داستان ازدواج زینب
بنت جحش (دختر عمّه
پیامبر گرامى اسلام) با زید بن حارثه برده آزاد شده پیامبر صلّى اللّه علیه و آله
نازل
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 613
شده است.
قبل از زمان بعثت و بعد از آن که
خدیجه با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ازدواج کرد خدیجه بردهاى به نام «زید» خریدارى نمود که بعدا آن را به پیامبر
صلّى اللّه علیه و آله بخشید و حضرت او را آزاد فرمود، و چون طائفهاش او را از
خود راندند پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نام «فرزند خود» بر او نهاد.
هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و
آله تصمیم گرفت براى «زید» همسرى برگزیند از «زینب بنت جحش» که دختر «امیه» دختر «عبد المطلب» (دختر
عمّهاش) بود براى او خواستگارى نمود «زینب» نخست چنین تصور مىکرد که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله
مىخواهد او را براى خود انتخاب کند، خوشحال شد و رضایت داد، ولى بعدا که فهمید
خواستگارى از او براى «زید» است، سخت ناراحت شد و سر باز زد، برادرش «عبد اللّه»
نیز با این امر به سختى مخالفت نمود.
در اینجا بود که آیه نازل شد و به
امثال زینب و عبد اللّه هشدار داد که آنها نمىتوانند هنگامى که خدا و پیامبرش
کارى را لازم مىدانند مخالفت کنند، آنها که این مسأله را شنیدند در برابر فرمان
خدا تسلیم شدند.
اما این ازدواج دیرى نپایید و بر اثر
ناسازگاریهاى اخلاقى میان طرفین، منجر به طلاق شد.
سپس پیامبر صلّى اللّه علیه و آله
براى جبران این شکست زینب در ازدواج، او را به فرمان خدا به همسرى خود برگزید.
تفسیر:
مىدانیم روح اسلام
«تسلیم» است، آن هم «تسلیم بىقید و شرط در برابر فرمان خدا»
این معنى در آیات
مختلفى از قرآن با عبارات گوناگون منعکس شده است، از جمله در این آیه مىفرماید:
«هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش مطلبى را لازم بدانند
اختیارى از خود در برابر فرمان خدا داشته باشند» (وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا
مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ
الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ). آنها باید اراده خود را تابع اراده حق کنند، همان
گونه که سر تا پاى وجودشان وابسته به
اوست.
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 614
این درست به آن مىماند که یک طبیب
ماهر به بیمار بگوید در صورتى به درمان تو مىپردازم که در برابر دستوراتم تسلیم
محض شوى، و از خود ارادهاى نداشته باشى، این نهایت دلسوزى طبیب را نسبت به بیمار
نشان مىدهد و خدا از چنین طبیبى برتر و بالاترست.
لذا در پایان آیه به
همین نکته اشاره کرده، مىفرماید: «کسى که نافرمانى خدا و پیامبرش را کند گرفتار
گمراهى آشکارى شده است» (وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ
ضَلالًا مُبِیناً).
راه سعادت گم مىکند و
به بیراهه و بدبختى کشیده مىشود.
(آیه 37)-
منظور از «نعمت خداوند» همان نعمت
هدایت و ایمان است که نصیب «زید بن حارثه» کرده بود، و نعمت پیامبر صلّى اللّه
علیه و آله این بود که وى را آزاد کرد و همچون فرزند خویش گرامیش داشت.
از این آیه استفاده مىشود که میان
زید و زینب، مشاجرهاى در گرفته بود و این مشاجره ادامه یافت و در آستانه جدایى و
طلاق قرار گرفت، و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرارا و مستمرا او را نصیحت
مىکرد و از جدایى و طلاق باز مىداشت.
بعد مىافزاید: «تو در دل چیزى را
پنهان مىداشتى که خداوند آن را آشکار مىکند، و از مردم مىترسیدى در حالى که
خداوند سزاوارتر است که از او بترسى»! (وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ
مُبْدِیهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ).
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 615
مسأله ترس از خدا نشان مىدهد که این
ازدواج به عنوان یک وظیفه انجام شده که باید به خاطر پروردگار ملاحظات شخصى را
کنار بگذارد تا یک هدف مقدس الهى تأمین شود، هر چند به قیمت زخم زبان کوردلان تمام
گردد.
لذا در دنباله آیه مىفرماید: «هنگامى
که زید نیازش را از آن زن به سر آورد (و از او جدا شد) ما او را به همسرى تو در
آوردیم، تا مشکلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان- هنگامى که
از آنها طلاق بگیرند- نباشد» (فَلَمَّا قَضى زَیْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناکَها لِکَیْ لا
یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذا قَضَوْا
مِنْهُنَّ وَطَراً).
و این کارى بود که مىبایست انجام
بشود «و فرمان خدا انجام شدنى است» (وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا).
بنا بر این، ازدواج الهى، یک مسأله
اخلاقى و انسانى بود و نیز وسیله مؤثرى براى شکستن دو سنّت غلط جاهلى حرمت ازدواج
با همسر مطلقه پسر خوانده، و قبح ازدواج با همسر مطلقه یک غلام و برده آزاد شده.
آیه 40(موضوع
46-مسأله خاتمیت): این آیه آخرین سخنى است که خداوند در ارتباط با مسأله ازدواج
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با «همسر مطلقه زید»\\\«زید
بن حارثه» غلامی بود که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله وى را آزاد کرد و همچون فرزند خویش گرامیش داشت.///
براى شکستن یک سنت غلط جاهلى\\\(
ازدواج با همسرپسرخوانده)///، بیان مىدارد، و ضمنا حقیقت مهم دیگرى را- که مسأله
خاتمیت است- در ذیل آن بیان مىکند، مىفرماید: «محمد پدر هیچ یک از مردان شما
نبوده و نیست» (ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ).
نه «زید» و نه دیگرى، و اگر
یک روز نام پسر محمّد بر او گذاردند این تنها
یک
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 617
عادت و سنّت بود که با
ورود اسلام و نزول قرآن بر چیده شد نه یک رابطه طبیعى و خویشاوندى.
سپس مىافزاید: «ولى
(او) رسول خدا و ختم کننده و آخرین پیامبران است» (وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ
خاتَمَ النَّبِیِّینَ).
بنا بر این صدر آیه
ارتباط نسبى را بطور کلى قطع مىکند، و ذیل آیه ارتباط معنوى ناشى از رسالت و
خاتمیت را اثبات مىنماید، و از اینجا پیوند صدر و ذیل روشن مىشود.
و البته خداوند عالم و
آگاه همه آنچه را در این زمینه لازم بوده در اختیار او گذارده، از اصول و فروع و
کلیات و جزئیات در تمام زمینهها، و لذا در پایان آیه مىفرماید: «و خداوند به همه
چیز آگاه است» (وَ کانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً).
(آیه 41)(موضوع152- اهمیت ذکرویاد خدا درخودسازی)- رحمت و درود خدا و فرشتگان راهگشاى مؤمنان: از آنجا که در آیات
گذشته سخن از وظائف سنگین پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله در مقام تبلیغ رسالت
بود، در اینجا براى فراهم آوردن زمینه این تبلیغ و گسترش دامنه آن در تمام محیط
بخشى از وظائف مؤمنان را بیان مىکند، روى سخن را به همه آنها کرده چنین مىگوید:
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را فراوان یاد کنید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ
آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً).
(آیه 42)- «و صبح شام او
را تسبیح و تنزیه نمایید» (وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا).
آرى!
چون عوامل غفلت در
زندگى مادى بسیار فراوان و تیرهاى وسوسه شیاطین از هر سو به طرف انسان پرتاب
مىگردد براى مبارزه با آن راهى جز «ذکر کثیر» در همه حال نیست.
«ذکر کثیر» به معنى
واقعى کلمه یعنى «توجه با تمام وجود به خداوند» نه تنها با زبان و لقلقه لسان.
امام صادق علیه السّلام
فرمود: «هر کس بسیار یاد خدا کند خداوند او را در سایه لطف خود در بهشت برین جاى
خواهد داد».
برگزیده تفسیر نمونه،
ج3، ص: 618
(آیه 43)-
این آیه در حقیقت نتیجه
و علت غایى ذکر و تسبیح مداوم است، مىفرماید: «او کسى است که بر شما درود و رحمت
مىفرستد، و فرشتگان او نیز (براى شما تقاضاى رحمت مىکنند) تا شما را از
ظلمات (جهل و شرک و کفر) بیرون آورد و به سوى
نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون شود» (هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ
مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ).
«چرا که او نسبت به
مؤمنان رحیم و مهربان است» (وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً).
و به همین دلیل هدایت و رهبرى آنها را
بر عهده گرفته و فرشتگانش را نیز مأمور امداد آنها نموده است.
آرى! این آیه بشارتى است بزرگ براى همه
سالکان راه حق و به آنها نوید مىدهد که از جانب معشوق کششى نیرومند است، تا کوشش
عاشق بیچاره به جایى برسد! آرى! این رحمت خاص خداست که مؤمنان را از ظلمات اوهام و شهوات و
وساوس شیطانى بیرون مىآورد و به نور یقین و اطمینان و تسلط بر نفس رهنمون مىگردد
که اگر رحمت او نبود این راه پرپیچ و خم هرگز پیموده نمىشد.
..........
(آیه 45)- تو چراغ
فروزانى! در اینجا روى سخن به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله است ولى نتیجه
آن براى مؤمنان و به این ترتیب آیات گذشته را که پیرامون بخشى
از
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 619
وظایف مؤمنان بحث
مىکرد تکمیل مىکند.
در این آیه و آیه بعد
پنج توصیف براى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمده، و در دو آیه بعد از آن بیان
پنج وظیفه است که همه به یکدیگر مربوط و مکمل یکدیگر مىباشند.
نخست مىفرماید: «اى
پیامبر! ما تو را به عنوان شاهد و گواه فرستادیم» (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا
أَرْسَلْناکَ شاهِداً).
او از یکسو گواه اعمال
امت است، چرا که اعمال آنها را مىبیند و از سوى دیگر شاهد و گواه بر انبیاى پیشین
است که آنها خود گواه امت خویش بودند و از سوى سوم وجود تو با اوصاف و اخلاقت، با
برنامههاى سازندهات، با سوابق درخشانت و با عملکرد شاهد و گواه بر حقانیت مکتبت،
و شاهد و گواه بر عظمت و قدرت پروردگار است.
سپس به توصیف دوم و سوم
پرداخته، مىفرماید: «ما تو را بشارت دهنده و انذار کننده» قرار دادیم (وَ
مُبَشِّراً وَ نَذِیراً).
بشارت دهنده نیکوکاران
به پاداش بىپایان پروردگار، به سلامت و سعادت جاودان، به پیروزى و موفقیت پر
افتخار.
و انذار کننده کافران و
منافقان از عذاب دردناک الهى، از خسارت تمام سرمایههاى وجودى، و از سقوط در دامان
بدبختى در دنیا و آخرت.
(آیه 46)- این آیه به
چهارمین و پنجمین وصف پیامبر اشاره کرده، مىگوید:
«ما تو را دعوت کننده به
سوى اللّه به فرمان او (قرار دادیم) و هم چراغ روشنى بخش» (وَ داعِیاً إِلَى
اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً).
او چراغ روشنى است که
خودش گواه خویش است، تاریکیها و ظلمات را مىزداید، و چشمها و دلها را به سوى خود
متوجّه مىکند، و همانگونه که «آفتاب آمد دلیل آفتاب» وجود او نیز دلیل حقانیت
اوست.
وجود پیامبر صلّى اللّه
علیه و آله مایه آرامش، و فرار دزدان دین و ایمان و پرورش و نموّ روح ایمان و
اخلاق، و خلاصه مایه حیات و جنبش و حرکت است، و تاریخ زندگى او شاهد و گواه زنده
این موضوع است.
برگزیده تفسیر نمونه،
ج3، ص: 620
(آیه 51)-
شأن نزول:
در تفسیر آیه 28 و 29 همین سوره و بیان شأن نزول آنها
گفتیم که جمعى از همسران پیامبر- بنا بر آنچه مفسران نقل کردهاند- به پیامبر صلّى
اللّه علیه و آله عرض کردند که بر نفقه و هزینه زندگى ما بیفزا از این گذشته در
چگونگى تقسیم اوقات زندگى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در میان آنها نیز با هم
رقابتهایى داشتند که پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را با آن همه گرفتارى و
اشتغالات مهم در مضیقه قرار مىداد، هر چند آن حضرت کوشش لازم را در زمینه عدالت
در میان آنها رعایت مىکرد.
آیه نازل شد و پیامبر را در تقسیم اوقاتش در میان آنها
کاملا آزاد گذاشت.
تفسیر:
رفع یک مشکل دیگر از زندگى پیامبر صلّى اللّه علیه و
آله یک رهبر بزرگ الهى همچون پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آن هم در زمانى که در
کوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئههاى خطرناکى از داخل و خارج براى او مىچینند،
نمىتواند فکر خود را زیاد مشغول زندگى شخصى و خصوصیش کند، باید در زندگى داخلى
خود داراى آرامش نسبى باشد تا بتواند به حل انبوه مشکلاتى که از هر سو او را احاطه
کرده است با فراغت خاطر بپردازد.
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 624
در عین حال گاه اختلاف میان همسران و رقابتهاى زنانه
متداول آنها، طوفانى در درون خانه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بر مىانگیخته، و
فکر او را به خود مشغول مىداشته است.
اینجاست که خداوند یکى دیگر از ویژگیها را براى پیامبرش
قائل شده، و براى همیشه به این ماجراها و کشمکشها پایان داد، و پیامبر صلّى اللّه
علیه و آله را از این نظر آسوده خاطر و فارغ البال کرد.
و چنانکه در آیه مىخوانیم فرمود: (موعد) هر یک از این زنان را بخواهى مىتوانى به تأخیر اندازى و هر
کدام را بخواهى نزد خود جاى دهى» (تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی
إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ).
مىدانیم یکى از احکام اسلام در مورد همسران متعدد آن
است که شوهر اوقات خود را در میان آنها بطور عادلانه تقسیم کند، و از این موضوع در
کتب فقه اسلامى به عنوان «حق قسم» تعبیر مىکنند.
یکى از خصایص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله این بود که
به خاطر شرائط خاص زندگى، رعایت حق قسم به حکم این آیه از او ساقط بود هر چند او با
این حال حتى الامکان مساوات و عدالت را رعایت مىکرد.
سپس مىافزاید: «و هرگاه بعضى از آنها را که بر کنار
ساختهاى بخواهى نزد خود جاى دهى گناهى بر تو نیست» (وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ
عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَیْکَ).
و به این ترتیب نه تنها در آغاز، اختیار با توست، در
ادامه کار نیز این تخییر بر قرار است.
«این حکم الهى براى روشنى چشم آنها و این که غمگین نشوند
و همه آنها راضى به آنچه در اختیارشان مىگذارى گردند نزدیکتر است» (ذلِکَ أَدْنى
أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ
کُلُّهُنَّ).
چرا که این یک حکم عمومى در باره همه آنهاست که از
ناحیه خدا براى مصالح مهمى تشریع شده، بنا بر این آنها باید با رضا و رغبت به آن
تن دهند.
در پایان آیه مطلب را با این جمله ختم مىکند: «خدا
آنچه را در قلوب شماست مىداند، و خداوند (از همه اعمال و مصالح بندگان باخبر)
است، و
در
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 625
عین حال حلیم است» و در کیفر آنها عجله نمىکند (وَ
اللَّهُ یَعْلَمُ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً).
آرى! خدا مىداند شما در برابر کدامین حکم قلبا رضا و
تسلیم دارید، و در برابر کدامین ناخشنود هستید.
(آیه 52)- یک حکم مهم دیگر در ارتباط با همسران پیامبر در این آیه حکم دیگرى
از احکام مربوط به همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بیان شده، مىفرماید:
«بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست، و نمىتوانى همسرانت
را به همسران دیگرى مبدّل کنى [بعضى را طلاق دهى و همسر دیگرى به جاى او برگزینى]
هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که به صورت کنیز در ملک تو در
آید، و خداوند ناظر و مراقب بر هر چیز است» و با این حکم فشار قبایل عرب را در
اختیار همسر از آنان از تو برداشتیم (لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا
أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا ما
مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ رَقِیباً).
(آیه 53)-(موضوع144- رعایت
عفاف در ارتباط با نامحرم)
شأن نزول:
هنگامى که رسول خدا با «زینب بنت جحش» ازدواج کرد، ولیمه نسبتا مفصلى
به مردم داد.
انس که خادم مخصوص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بود مىگوید: پیامبر
صلّى اللّه علیه و آله به من دستور داد که اصحابش را به غذا دعوت کنم، من همه را
دعوت کردم، دسته دسته مىآمدند و غذا مىخوردند و از اتاق خارج مىشدند، تا این که
عرض کردم: اى پیامبر خدا! کسى باقى نمانده که من او را دعوت نکرده باشم، فرمود:
اکنون که چنین است سفره را جمع کنید، سفره را برداشتند و جمعیت پراکنده شدند، اما
سه نفر همچنان در اتاق پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ماندند و مشغول بحث و گفتگو
بودند.
آیه نازل شد و دستورات لازم را بیان کرد و نیز از بعضى قرائن استفاده
مىشود که گاهى همسایگان و سایر مردم طبق معمول براى عاریت گرفتن اشیائى نزد بعضى
از زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مىآمدند براى حفظ حیثیت همسران پیامبر صلّى
اللّه علیه و آله آیه نازل شد و به مؤمنان دستور داد که هرگاه مىخواهند چیزى از
آنها بگیرند از پشت پرده
بگیرند.
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 626
در روایت دیگرى آمده است که بعضى از مخالفان پیامبر صلّى اللّه علیه و
آله گفتند: به خدا سوگند هرگاه او چشم از جهان بپوشد ما با همسران او ازدواج
خواهیم کرد! آیه نازل شد و ازدواج با زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را بعد از
او بکلى ممنوع ساخت، و به این توطئه نیز پایان داد.
تفسیر:
باز روى سخن در این آیه به مؤمنان است و بخشى دیگر از احکام اسلام
مخصوصا آنچه مربوط به آداب معاشرت با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و خانواده نبوت
بوده است ضمن جملههاى کوتاه و گویا و صریح بیان مىکند.
نخست مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! هرگز در اتاقهاى پیامبر سر زده داخل
نشوید، مگر این که براى صرف غذا به شما اجازه داده شود، (آن هم مشروط به این که به
موقع وارد شوید) نه این که از مدتى قبل بیایید و در انتظار وقت غذا بنشینید» (یا
أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ
یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلى طَعامٍ غَیْرَ ناظِرِینَ إِناهُ).
مسلما این حکم اختصاص به پیامبر ندارد، در هیچ مورد بدون اجازه نباید
وارد خانه کسى شد. به علاوه به هنگامى که دعوت به طعام مىشوند باید وقت شناس
باشند و مزاحمت بىموقع براى صاحب خانه فراهم نکنند.
سپس به دومین حکم پرداخته، مىگوید: «ولى هنگامى که دعوت شدید وارد
شوید، و هنگامى که غذا خوردید پراکنده شوید» (وَ لکِنْ إِذا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا
فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا).
در سومین حکم مىفرماید: پس از صرف غذا «مجلس انس و گفتگو (در خانه
پیامبر و هیچ میزبان دیگرى) تشکیل ندهید» (وَ لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ).
البته ممکن است میزبان خواهان چنین مجلس انسى باشد در این صورت
مستثناست.
سپس علت این حکم را چنین بیان مىکند: «این کار پیامبر را آزار
مىداد، اما او از شما شرم مىکرد، ولى خداوند از بیان حق شرم نمىکند و ابا ندارد» (إِنَّ
ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیِی
مِنَ
الْحَقِّ).
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 627
البته پیامبر خدا نیز از بیان حق در مواردى که جنبه شخصى و خصوصى
نداشت هیچ ابا نمىکرد ولى بیان حق اشخاص از ناحیه خودشان زیبا نیست اما از ناحیه
کسان دیگر جالب و زیباست.
سپس چهارمین حکم را در زمینه «حجاب» چنین بیان مىدارد:
«و هنگامى که چیزى از متاع و وسائل زندگى از همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله
بخواهید از پشت حجاب (پرده) بخواهید» (وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ
وَراءِ حِجابٍ).
روشن است قرار گرفتن همسران پیامبر در معرض دید مردم
(هر چند با حجاب اسلامى باشد) کار خوبى نبود لذا دستور داده شده که از پشت پرده یا
پشت در بگیرند.
قرآن بعد از این دستور فلسفه آن را چنین بیان مىفرماید: «این براى پاکى دلهاى شما و آنان بهتر است» (ذلِکُمْ أَطْهَرُ
لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ).
پنجمین حکم را به این صورت بیان مىفرماید: «شما حق ندارید رسول خدا
را آزار دهید» (وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ).
آیه 56)-
سلام و درود بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله: به دنبال بحثهایى که در آیات گذشته
پیرامون حفظ حرمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و عدم ایذاء او آمده در اینجا نخست
سخن از علاقه خاص خداوند و فرشتگان نسبت به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مىگوید،
و بعد در این زمینه دستور به مؤمنان مىدهد، و سپس عواقب دردناک و شوم آزار
دهندگان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را مطرح مىسازد و در آخرین مرحله گناه بزرگ
کسانى را که از طریق تهمت مؤمنان را ایذاء کنند بازگو مىکند. برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 629
نخست مىفرماید: «خداوند و فرشتگان بر پیامبر رحمت و درود مىفرستند»
(إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ).
مقام پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آن قدر والاست که آفریدگار عالم
هستى و تمام فرشتگانى که تدبیر این جهان به فرمان حق بر عهده آنها گذارده شده است
بر او درود مىفرستند، اکنون که چنین است شما نیز با این پیام جهان هستى هماهنگ
شوید، «اى کسانى که ایمان آوردهاید! بر او درود بفرستید و سلام بگویید و در برابر
فرمان او تسلیم باشید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ
سَلِّمُوا تَسْلِیماً).
او یک گوهر گرانقدر عالم آفرینش است، و اگر به لطف الهى در دسترس شما
قرار گرفته مبادا ارزانش بشمرید، مبادا ارج و مقام او را در پیشگاه پروردگار و در
نزد فرشتگان همه آسمانها فراموش کنید.
قابل توجه این که در باره کیفیت صلوات بر پیامبر صلّى اللّه علیه و
آله در روایات بىشمارى که از طرق اهل سنت و اهل بیت رسیده صریحا آمده است که «آل
محمّد» را به هنگام صلوات بر «محمّد» بیفزایید.به این
صورت: «اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد».
آیه 57- (موضوع45-سزای آزار پیامبر)این آیه در حقیقت نقطه مقابل آیه گذشته را بیان مىکند، مىگوید: «کسانى که خدا و پیامبرش را ایذاء مىکنند خداوند آنها را در دنیا و
آخرت از رحمت خود دور مىسازد و براى آنان عذاب خوار کنندهاى آماده کرده است» (إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ
اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً).
منظور از «ایذاء پروردگار» همان کفر و الحاد است که خدا را به خشم مىآورد و
اما ایذاء پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله مفهوم وسیعى دارد، و هر گونه کارى
که او را آزار دهد شامل مىشود.
حتى از روایاتى که در ذیل آیه وارد شده چنین استفاده مىشود که آزار
خاندان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مخصوصا على علیه السّلام و دخترش فاطمه زهرا
علیها السّلام نیز مشمول همین آیه بوده
است.
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 630
رسول خدا فرمود: «فاطمه پارهاى از تن من است هر چه او را آزار دهد
مرا مىآزارد».
شبیه همین معنى در باره على علیه السّلام نیز از پیامبر گرامى اسلام
صلّى اللّه علیه و آله نقل شده است.
(آیه 58)-
این آیه از ایذاء مؤمنان سخن مىگوید و براى آن بعد از ایذاء خدا و
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله اهمیت فوق العادهاى قائل مىشود، مىفرماید: «و کسانى
که مردان و زنان با ایمان را به خاطر کارى که انجام ندادهاند آزار مىدهند، متحمل
بهتان و گناه آشکارى شدهاند» (وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ
الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً
مُبِیناً).
چرا که مؤمن از طریق ایمان پیوندى با خدا و پیامبرش دارد، و به همین
دلیل در اینجا در ردیف خدا و پیامبرش قرار گرفته است.
در حدیثى که «امام على بن موسى الرضا» از جدش پیامبر نقل کرده چنین آمده
است: «کسى که
مرد یا زن مسلمانى را بهتان زند یا در باره او سخنى بگوید که در او نیست خداوند او
را در قیامت روى تلى از آتش قرار مىدهد تا از عهده آنچه گفته بر آید»!
آیه 59-(موضوع141- حجاب وعفاف(وجوب حجاب وحکمت آن))
شأن نزول:
آن ایام زنان مسلمان به مسجد مىرفتند و پشت سر پیامبر صلّى اللّه
علیه و آله نماز مىگذاردند، هنگام شب موقعى که براى نماز مغرب و عشاء مىرفتند
بعضى از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها مىنشستند و با مزاح و سخنان ناروا
آنها را آزار مىدادند و مزاحم آنان مىشدند.
آیه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور کامل رعایت کنند تا
به خوبى شناخته شوند و کسى بهانه مزاحمت پیدا نکند.
تفسیر:
اخطار شدید به مزاحمان و شایعه پراکنان! به دنبال نهى از ایذاء رسول
خدا صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان در آیات گذشته، در اینجا روى یکى از موارد
ایذاء تکیه کرده و براى پیشگیرى از آن از دو طریق اقدام مىکند.
در قسمت اول مىگوید: «اى پیامبر! به همسران و دخترانت
و زنان
مؤمنین
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 631
بگو: جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خویش فرو افکنند این کار براى
این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است» و اگر تاکنون خطا و کوتاهى
از آنها سر زده توبه کنند (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ
وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِکَ
أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ).
هدف این است که زنان مسلمان در پوشیدن حجاب سهل انگار و
بىاعتنا نباشند مثل بعضى از زنان بىبندوبار که در عین داشتن حجاب آن چنان
بىپروا و لاابالى هستند که غالبا قسمتهایى از بدنهاى آنان نمایان است و همین معنى
توجه افراد هرزه را به آنها جلب مىکند.
و از آنجا که نزول این حکم، جمعى از زنان با ایمان را
نسبت به گذشته پریشان مىساخت، در پایان آیه مىافزاید: «خداوند همواره آمرزنده و مهربان است» (وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً
رَحِیماً).
هر گاه از شما تاکنون در این امر کوتاهى شده چون بر اثر
جهل و نادانى بوده است خداوند شما را خواهد بخشید، توبه کنید و به سوى او باز
گردید، و وظیفه عفت و پوشش را به خوبى انجام دهید.
با استفاده وتلخیص از مطلب وبلاگ نور آسمانی
- ۹۴/۰۵/۰۶